Prezentace se nahrává, počkejte prosím

Prezentace se nahrává, počkejte prosím

ساخت زبان فارسی برگرفته از کتاب توصیف ساختمان دستوری زبان فارسی

Podobné prezentace


Prezentace na téma: "ساخت زبان فارسی برگرفته از کتاب توصیف ساختمان دستوری زبان فارسی"— Transkript prezentace:

1 ساخت زبان فارسی برگرفته از کتاب توصیف ساختمان دستوری زبان فارسی
نوشته‌ی محمدرضا باطنی تهیه‌کننده: بلقیس روشن

2 - دیباچه - نظریه زبانی مقوله و میزان - مقولات دستوری نظریه عمومی زبان
ساختمان جمله ساختمان بند ساختمان گروه فعلی ساختمان گروه اسمی ساختمان گروه قیدی ساختمان کلمه

3 اهداف هدف آشناسازی دانشجویان با ساختار نحوی زبان فارسی در چارچوب یکی از نظریه های عمومی زبان به نام نظریه مقوله و میزان می باشد.

4 ساخت زبان فارسي فصل اول ديباچه

5 ساخت زبان فارسي توصيف ساختمان دستوري زبان فارسي بر بنياد يك نظريه عمومي زبان

6 ساخت زبان فارسي

7 تعريف زبان: زبان داراي جنبه‌هاي فراواني است و مي‌توان آنرا از ديدگاههاي مختلف تعريف كرد؛ از ديدگاه جامعه شناسان و مردم شناسان، روانشناسان، فيلسوفان و منطقيان، مهندسان ارتباط، رياضي دانان و ...

8 ساخت زبان فارسي زبان از ديدگاه زبانشناسان:
زبانشناسان زبان را بخاطر خود زبان مطالعه مي‌كنند و آنرا براساس زمينه فكري و مكتب خاصي كه به آن تعلق دارند تعريف مي‌كنند.

9 ساخت زبان فارسي كاركرد زبان:
زبان از دو طرف با دنياي مادي بيرون مربوط است: 1- امواج انرژي صوتي (= ماده ) 2- وقايع دنياي بيرون كه امواج انرژي در رابطه با آنها بكار مي‌روند (= محيط )

10 ساخت زبان فارسي زبان رابطه‌اي است كه زبانهاي مختلف بطور متفاوت بين امواج انرژي صوتي و وقايع دنياي بيرون برقرار مي‌كنند.

11 ساخت زبان فارسي امواج انرژي صوتي يكنواخت و يكپارچه نيستند، بلكه داراي طرحهاي متفاوتي هستند؛ زبانهاي جهان بطور متفاوت بين اين طرحها و محيط رابطه برقرار مي‌كنند.

12 ساخت زبان فارسي مثال: «او رفت» در چهار زبان فارسي، عربي، انگليسي و فرانسه او رفت ذ َهَبَ HE WENT IL EST AllE امواج انرژي صوتي وقايع جهان بيرون

13 ساخت زبان فارسي ساختمان زبان:
مجموعه الگوهاي صوتي و نظامي كه بين آنها قرار دارد. ساختمان زبان قشري و انتزاعي است.

14 ساخت زبان فارسي دستور زبان «دستگاهي از دستگاههاست»: 1- دستگاه دستوري
2- دستگاه واژگاني 3- دستگاه صوتي

15 ساخت زبان فارسي هريك از اين دستگاهها به نوبه خود دستگاههاي فرعي ديگري را در بردارند.

16 ساخت زبان فارسي زبان فارسي، مانند هر زبان ديگر،‌ از اجتماع گونه‌هاي فراواني تشكيل شده است كه به منزله افراد اين مفهوم كلي و مجرد هستند.

17 ساخت زبان فارسي هنگام بحث از ساختمان زبان فارسي لازم است گونه مورد نظر مشخص شود. در بسياري از كتابهاي دستور فارسي گونه‌هاي زبان مخلوط شده‌اند.

18 ساخت زبان فارسي توصيف يعني بيان چگونگي گونه زباني مورد نظر بدون هيچ نوع قضاوت. توصيف در مقابل تجويز قرار مي‌گيرد كه در آن در خط سير طبيعي زبان عملاً دخالت مي‌شود.

19 ساخت زبان فارسي نظريه عمومي زبان يعني تدوين وجوه اشتراك زبانها.
- نظريه عمومي زبان به بيان اين موضوع مي‌پردازد كه زبان بطور مطلق چگونه كار مي‌كند. - نظريه عمومي زبان براساس استقراء ناقص قرار دارد.

20 ساخت زبان فارسي اصول نظريه عمومي زبان:
ادعا مي‌شود كه اين اصول بر كليه زبانهاي جهان قابل انطباق است. مثال از نظريه‌‌هاي عمومي زبان: 1- نظريه گشتاري (چامسكي) 2- نظريه مقوله و ميزان (هاليدي)

21 ساخت زبان فارسي عيوب دستور زبانهاي فارسي موجود: 1- نداشتن نظريه
2- مخلوط كردن گونه‌هاي زبان 3- تجويز براي زبان 4- تحميل مقولات زبانهاي بيگانه 5- مخلوط كردن صورت و معنا

22 ساخت زبان فارسي رابطه صورت و معنا
- زبان عبارتست از شبكه روابطي كه بين اجزاء سازنده آن وجود دارد. - صورت (= ساختمان ) زبان از مجموعه اين روابط به وجود مي‌آيد.

23 ساخت زبان فارسي - معناي زبان نقشي است كه اين طرحها در ارتباط با جهان بيرون بازي مي‌كنند.

24 نظريه زباني مقوله و ميزان
ساخت زبان فارسي فصل دوم نظريه زباني مقوله و ميزان

25 ساخت زبان فارسي نظريه زباني مقوله و ميزان
براساس اين نظريه همه زبانهاي جهان از امواج صوتي در گفتار و از نشانه‌هاي ديداري در نوشتار بعنوان ماده اوليه استفاده مي‌كنند تا درباره جهان بيرون و دريافت انسان از آن بحث كنند.

26 ساخت زبان فارسي فونولوژي (Phnology)
فونولوژي يا دستگاه صوتي زبان عبارتست از منتزع كردن خصوصيات مميز ماده صوتي و تنظيم آنها در يك شبكه يا دستگاه.

27 ساخت زبان فارسي خصوصيات مميز يا واجي:
پاره‌اي از خصوصيات ماده صوتي كه داراي نقش بامعنايي در زبان هستند و مي‌توانند واجي را به واج ديگر تبديل كنند. مثال: par / bar

28 ساخت زبان فارسي از نظرآواشناسي عضوي تضادهاي صوتي كه در تمايز واجهاي صامت مؤثرند عبارتند از: 1) واجگاه؛ 2) نحوه توليد؛ 3) واك مثال از صامتهاي بيواك: واج/P/ دو لبي و انسدادي است، در حاليكه واج/S/ لثوي و سايشي است.

29 ساخت زبان فارسي زبانهاي مختلف، خصوصيات مختلفي را به عنوان خصوصيات مميز بكار مي‌برند. مثال: دمش در زبان فارسي غيرمميز و در زبان سندي مميز است. سندي: /P/ و /Ph/ داراي تقابلند.

30 ساخت زبان فارسي تكيه، آهنگ و درنگ نيز موجب تمايز معنا مي‌شوند.
مثال: -/váli/ و /valí/ - «مي‌روي.» و «مي‌روي؟» - «ما همه/ كار مي‌كنيم.» و «ما هم كار مي‌كنيم»

31 ساخت زبان فارسي خصوصيات مميز در خط:
در خط نيز تنها برخي از جزئيات نشانه‌هاي ديداري خطي مميز هستند. مثال: صـ و حـ در كلماتي نظير صوري و حوري

32 ساخت زبان فارسي دستگاه خط: انتزاع خصوصيات مميز از نشانه‌هاي ديداري خطي و تنظيم آنها در يك شبكه. - نكته: خط نماينده صد در صد واقعي دستگاه صوتي نيست.

33 ساخت زبان فارسي الگوهاي دستوري و واژگان زبان از طريق دستگاه صوتي و دستگاه خطي به صورت صوت يا خط نمايانده مي‌شوند.

34 ساخت زبان فارسي جنبه صوري زبان
دستور و واژگان بر روي هم جنبه صوري زبان را تشكيل مي‌دهند. - دستور: جايگاه عملكرد طبقات بسته - واژگان: جايگاه عملكرد طبقات باز

35 ساخت زبان فارسي بافت چيست؟
شبكه روابطي است كه بين صورت زبان (يعني دستور و واژگان) و جهان بيرون وجود دارد و معناي خارجي زبان را تشكيل مي‌دهند.

36 ساخت زبان فارسي معناي خارجي زبان: مجموعه خصوصيات مميز محيط.
به سخن ديگر مي‌توان گفت كه بافت عبارتست از انتزاع خصوصيات مميز محيط و تنظيم آنها در يك شبكه.

37 ساخت زبان فارسي هيچ زباني همه خصوصيات محيط را بعنوان خصوصيات مميز تشخيص نمي‌دهد. مثال: جمله «مي‌رفتي.» 1- از ديدگاه دستگاه صوتي: جمله داراي 7 واج است؛ تكيه روي هجاي اول آن قرار دارد و آهنگ آن افتان است.

38 ساخت زبان فارسي 2- از نظر صورت: جمله به عناصر دستوري و واژگاني تقسيم مي‌شود: mi + raf + t + i 1) mi- , t- , i عناصر دستوري: 2) raf عنصر واژگاني:

39 ساخت زبان فارسي 3- اين جمله به يك اتفاق در جهان خارج اشاره مي‌كند و اطلاعاتي از آن بدست مي‌آيد، براي مثال اينكه: 1. رونده يك نفر بوده است. 2. رونده مخاطب بوده است. 3. عمل در گذشته انجام گرفته است.

40 ساخت زبان فارسي معني صوري: ارزشي كه يك عنصر ساختماني در شبكه روابط دستوري زبان بخود مي‌گيرد. مثال: صيغه جمع در عربي و فارسي - فارسي: جمع در تضاد با مفرد - عربي: جمع در تضاد با مفرد و تثنيه

41 مقولات دستوري نظريه عمومي زبان
ساخت زبان فارسي فصل سوم مقولات دستوري نظريه عمومي زبان

42 ساخت زبان فارسي زبان روي دو محوري كار مي‌كند: 1- محور زنجيري
2- محور انتخابي

43 ساخت زبان فارسي محور زنجيري: نماينده تسلسل يا توالي عناصر سازنده زبان در روي بعد زمان. مثال: «او شاگرد خوبي است.»

44 ساخت زبان فارسي محور انتخابي: نماينده امكانات گوناگوني است كه در هر نقطه از زنجير گفتار در اختيار گوينده قرار دارد تا از ميان آنها يكي را برگزيند. مثال: او شاگرد خوبي است. معلم شايسته‌اي فرزند مهرباني

45 ساخت زبان فارسي كار زبان روي اين دو محور شبيه دستگاه عدد نويسي است.
مثال:

46 ساخت زبان فارسي اصول كاركردي دستگاه عدد نويسي:
1- داشتن ده علامت مختلف (9-0) 2- امكان توالي‌هاي مختلف علائم روي محور زنجيري 3- امكان تكرار يك علامت در روي محور زنجيري

47 ساخت زبان فارسي مثال از زبان: «من مي‌خوردم.»
اين جمله داراي 5 واژك است كه براي سهولت تحليل دو تاي آنها بعنوان يك واژك در نظر گرفته مي‌شود: من + مي + خور + د+ -َ م 3 2 1 4

48 ساخت زبان فارسي واژك يعني كوچكترين جزء معني داري كه در ساختمان صوري زبان داراي نقشي باشد.

49 ساخت زبان فارسي اختياري بودن يا اجباري بودن انتخاب: - من مي‌خوردم.
- Ø مي‌خوردم. انتخاب فاعل در اين جمله اختياريست، اما انتخاب « -َ م» اجباري.

50 ساخت زبان فارسي تحليل جمله «من مي‌رفتم.» از نظر دستگاه صوتي زبان:
man miraftam داراي 11 واج است كه دو تاي آنها سه بار تكرار شده‌اند.

51 ساخت زبان فارسي واج آرايي: قوانين حاكم بر تركيب واجها. مثال: amn man
nam *mna اختيار انتخاب مطلق نيست.

52 ساخت زبان فارسي محاسبات نظري نشان داده است كه از ديدگاه نظري، بدون در نظر گرفتن تركيباتي كه در آنها يك واج تكرار شده است، مي‌توان با 30 واج كلمه سه واجي ساخت.

53 ساخت زبان فارسي اصول كاركردي دستگاه صوتي زبان فارسي:
1- داشتن بيش از يك علامت (30 واج) 2- امكان تكرار يك علامت (ma:m) 3- امكان تركيب علائم به طرق مختلف

54 ساخت زبان فارسي در نظريه مقوله و ميزان براي دستور
چهار مقوله وجود دارد. 1- واحد (Unit) 2- ساختمان (Structure) 3- ظبقه (Class) 4- دستگاه (System)

55 ساخت زبان فارسي واحد: زبان داراي طرح است، لذا الزاماً بايد قابل تقسيم به واحدهايي باشد.

56 ساخت زبان فارسي نتايجي كه نظريه مقوله و ميزان از موضوع فوق مي‌گيرد:
1- تمام زبانهاي جهان در روي محور زنجيري قابل تقسيم به واحدهايي هستند. 2- تعداد اين واحدها از يكي بيشتر است. 3- واحدهاي زبان از نظر اندازه يكسان نيستند.

57 ساخت زبان فارسي 4- واحدهاي كوچكتر در ساختمان واحدهاي بزرگتر بكار مي‌روند، مثال: 1- واژك در ساختمان كلمه بكار مي‌رود. 2- كلمه در ساختمان گروه بكار مي‌رود. 3- گروه در ساختمان بند بكار مي‌رود.

58 ساخت زبان فارسي واحدهاي زبان فارسي ازبزرگتر به كوچكتر: جمله بند گروه
كلمه واژك

59 ساخت زبان فارسي وضع هر واحد را نسبت به واحد بالاتر و پايين‌تر از خود مرتبه (Rank)، و وضع همه آنها را نسبت بهم سلسله مراتب (Rank Scale) مي‌نامند.

60 ساخت زبان فارسي يك يا چند واحد از يك مرتبه در ساختمان واحدي كه بلافاصله در بالاي آن قرار گرفته بكار مي‌رود. بنابراين، عناصر ساختماني يك واحد، واحدهاي مرتبه پايين‌تر هستند.

61 ساخت زبان فارسي مثال از مرتبه: «اين پسر خوب»
عناصر ساختماني اين گروه، بعنوان يك واحد زبان فارسي، كلمات (يعني واحدهاي مرتبه پايين‌تر) هستند.

62 ساخت زبان فارسي آيا واژك داراي واحد ساختماني است؟
- خير. زيرا واژك كوچكترين واحد ساختمانی است كه در پايين‌ترين مرتبه قرار مي‌گيرد.

63 ساخت زبان فارسي طبقه: واحدهاي يك مرتبه (مثلاً، مرتبه گروه) به لحاظ نقشي كه در ساختمان واحد بالاتر (مثلاً، بند) ايفا مي‌كنند متفاوت هستند و بنابراين، در گروهبندي‌هاي مختلف ظاهر مي‌شوند.

64 ساخت زبان فارسي مثال از طبقه: گروه طبقه اسمي طبقه حرف اضافه‌اي
طبقه اسمي طبقه حرف اضافه‌اي (گروه اسمي) (گروه حرف اضافه‌اي) طبقه فعلي (گروه فعلي)

65 ساخت زبان فارسي مثال از طبقه: طبقه اسمي طبقه فعلي
«اين يك جلد پايان نامه نبايد برداشته شود.» طبقه اسمي طبقه فعلي در واقع، در اينجا دو گروه وجود دارد كه متعلق به دو طبقه مختلف هستند.

66 ساخت زبان فارسي گروه اسمي در جمله جايگاه مسنداليه را اشغال مي‌كند، در حاليكه گروه فعلي در جايگاه اسناد قرار مي‌گيرد. - مسنداليه: مس - اسناد: ا

67 ساخت زبان فارسي دستگاه:
نماينده امكاناتي است كه گوينده مي‌تواند از ميان آنها يكي را انتخاب كند. دستگاه مربوط به سازمان يا گروهبندي داخل طبقه است.

68 ساخت زبان فارسي خصوصيات دستگاه:
1- تعداد امكانات يك دستگاه مشخص و قابل شماره است. 2- امكانات يك دستگاه مانعه الجمع هستند. 3- امكانات يك دستگاه را مي‌توان بطريق منفي هم تعريف كرد. ..

69 ساخت زبان فارسي 4- اگر امكان تازه‌اي در دستگاه وارد شود، معني امكانات ديگر را در شبكه تغيير مي‌دهد.

70 ساخت زبان فارسي مثال از دستگاه:
طبقه گروه اسمي در داخل خود مي‌تواند به طبقات كوچكتري تقسيم شود كه اين امر دستگاههاي مختلف گروه اسمي را به وجود مي‌آورد، مثال: دستگاه عدد.

71 ساخت زبان فارسي طبقه گروه اسمي  طبقه مفرد  طبقه جمع

72 ساخت زبان فارسي

73 ساخت زبان فارسي ميزان: رابطه پيوسته بين چند عنصر يا چند عامل كه در يك طرف نشان دهنده حداقل و در طرف ديگر، نشان دهنده حداكثر يك خصوصيت است.

74 ساخت زبان فارسي ميزانهاي دستوري: 1- ميزان مراتب / سلسله مراتب
2- ميزان نمود 3- ميزان تحليل

75 ساخت زبان فارسي ميزان نمود: واحدبند مسنداليه اسناد
مسنداليه اسناد طبقه گروه اسمي طبقه گروه فعلي مورد مورد

76 ساخت زبان فارسي ميزان تحليل:
نشان دهنده ظرافتي است كه ما در تجزيه و تحليل يك قطعه زبان نشان مي‌دهيم. ميزان تحليل داراي سطح فوقاني و سطح تحتاني و سطوح مياني است.

77 ساخت زبان فارسي واحد واژگون (مرتبه): واحدي است كه در ساختمان واحد همپايه پا پايين‌تر از خود بكار مي‌رود، مثال: «مردي (كه پسربچه 13 ساله‌اي را ... كشته بود) ديروز به اعدام محكوم شد.» بندواژگون

78 ساخت زبان فارسي مثالهاي ديگر از بند واژگون (مرتبه):
1- (آنچه مي دانم) كافي نيست. 2- مرغ (پر كنده): مرغي كه پرش كنده شده است. 3- زندگي (برباد رفته): زندگي كه برباد رفته است.

79 ساخت زبان فارسي (مثالهاي 2 و 3 داراي بندهاي واژگون با تاويل هستند.)

80 ساخت زبان فارسي روابط صوري در واژگان: به جملات زير توجه كنيد:
1- بچه‌ها همسايه‌ها را عصباني كردند. 2- خيانچه‌ها پيانچه‌ها را تلويجه كردند. 3- بچه‌ها اقيانوسها را ماست مالي كردند.

81 ساخت زبان فارسي - جمله (1) منطبق بر هنجارهاي زباني است.
- جمله (2) داراي تعدادی واژه نادرست است. - جمله (3) داراي طرح واژگاني نابهنجار است.

82 ساخت زبان فارسي انتخاب اولين كلمه عملاً انتخاب واژه يا واژه‌هاي بعدي را در روي زنجير گفتار محدود مي‌سازد، مثال: 1- گربه سفيد؛ 2- جيغ كوتاه سياه بلند *تاريك *غليظ

83 ساخت زبان فارسي هم نشيني (Collocation):
سازگاري افراد طبقات در روي زنجير گفتار.

84 ساخت زبان فارسي دسته مثبت: كلماتي كه مي‌توانند با هم
هم نشيني داشته باشند، مثال: هواي تميز؛ هواي پاك؛ هواي تازه دسته منفي: كلماتي كه نمي‌توانند با هم همنشيني داشته باشند، مثال: هواي خسته؛ هواي كوتاه؛ هواي دور

85 ساخت زبان فارسي طرح واژگاني هنجار نتيجه انتخاب از دسته‌هاي مثبت در هر نقطه از زنجير گفتار و هم نشيني مثبت بين واژه‌ها مي‌باشد.

86 ساخت زبان فارسي فصل چهارم ساختمان جمله

87 ساخت زبان فارسي تعريف ساختماني جمله: جمله واحدي از زبان فارسي است كه از يك بند يا بيشتر ساخته شده باشد. انواع جمله: 1) جمله هسته اي 2) جمله خوشه‌اي

88 ساخت زبان فارسي جمله هسته‌اي از يك هسته ی مركزي و اجباري به علاوه تعدادي وابسته اختياري تشكيل مي‌شود، مثال: 1: تو حتماً برو هسته

89 ساخت زبان فارسي 2: اگر او تلفن كرد تو حتماً برو و الا او مي‌رنجد هسته
وابسته پيشرو وابسته پيرو

90 ساخت زبان فارسي فرمول كلي جمله هسته‌اي: هْـ (وْ ) هـ : هسته و: وابسته
-ْ: نماينده امكان تكرار نكته: وابسته‌ها در قشرهاي مختلف به هسته مي‌پيوندند.

91 ساخت زبان فارسي بند: واحدي كه در ساختمان جمله بكار مي‌رود. بند داراي دو طبقه متمايز است: 1- طبقه بند آزاد كه جايگاه هسته را اشغال مي‌كند. 2- طبقه بند مقيد كه جايگاه وابسته را اشغال مي‌كند.

92 ساخت زبان فارسي ميزان نمود طبقات بند:
عنصر ساختماني ساختمان جمله  هسته وابسته طبقه طبقه بند آزاد طبقه بند مقيد مورد من مي‌دانم كه دروغ مي‌گويي

93 ساخت زبان فارسي

94 ساخت زبان فارسي ملاك صوري براي تشخيص بند مقيد از بند آزاد وجود يكي از عناصر پيونده در بند مقيد و عدم آن در بند آزاد است. - عناصر پيونده: اگر، چنانچه، بطوريكه، هرگاه، كه، تا، و الا ....

95 ساخت زبان فارسي هسته‌هاي دو قلو و چند قلو، مثال:
اگر تلفن كرد تو حتماً برو و او را ببين هـ 2 هـ 1 و

96 ساخت زبان فارسي تكرار (Recursion): 1- تكرار همپايه، مثال:
«پسر بچه زنبيل خود را روي زمين نهاد، بسته قرمز رنگي را بيرون آورد، هـ 1 هـ 2

97 ساخت زبان فارسي دوباره زنبيل را برداشت و براه افتاد.»
2- تكرار ناهمپايه، مثال: چون شما اصرار كرديد من گفتم كه آنرا برگردانند. هـ 4 هـ 3 هـ و 1 و 2

98 ساخت زبان فارسي نكته: تكرار هسته هميشه از نوع همپايه است، اما تكرار وابسته مي‌تواند از نوع همپايه و ناهمپايه هردو باشد.

99 ساخت زبان فارسي مثال از تكرار وابسته بصورت همپايه: و 1 و 1 هـ +
اگر او بيايد و اگر هوا خوب باشد به كنار دريا مي‌رويم و 1 و 1 هـ +

100 ساخت زبان فارسي وضعيت وابسته‌ها از نظر توالي نسبت به هسته:
1- وابسته‌هاي ثابت 2- وابسته‌هاي متغير: قبل از هسته بعد از هسته بين هسته

101 ساخت زبان فارسي خصوصيات وابسته‌هاي ثابت:
1- توالي آنها تغييرناپذير است و هميشه بعد از هسته يا وابسته ديگري قرار مي‌گيرند. 2- داراي عامل پيونده «كه» هستند. 3- درجه وابستگي در آنها شديد است و بلافاصله به آنچه قبل از آنها است برمي‌گردند

102 ساخت زبان فارسي مثال از وابسته‌هاي متغير:
الف: اگر تو خرجش را قبول كني او اين كار را مي‌كند (وهـ ) ب: او اين كار را مي‌كند اگر تو خرجش را قبول كني ( هـ و) ج: او اين كار را اگر تو خرجش را قبول كني مي‌كند (هـ >و<)

103 ساخت زبان فارسي انشعاب در تكرار همپايه رخ مي‌دهد و درآن قسمتي از ساختمان بند به قرينه حذف مي‌شود، مثال:

104 ساخت زبان فارسي دير يا زود بايد نظام كهنه اجتماعي (مشترك در هردو بند)
 برچيده شود و  جاي خود را به نظام نوي بدهد كه ...

105 ساخت زبان فارسي لانه: اگر چند بند كه خود داراي روابط داخلي هستند با هم جمع شوند و يكپارچه در شبكه روابط جمله وارد گردند، بر روي هم مجموعه‌اي را بنام لانه (ل) بوجود مي‌آورند.

106 ساخت زبان فارسي مثال از لانه گيري: + ل + ل
دكتر خودش نبود دستيارش مريض را ديد و برايش نسخه نوشت ل + ل +

107 ساخت زبان فارسي جمله خوشه‌اي: اين جمله از اجتماع جمله‌هاي هسته‌اي تشكيل مي‌شود. اين جملات بوسيله «و» و «يا» به يكديگر قلاب مي‌شوند. فرمول ساختماني: هـْ وْ + n ] هـْ (وْ )[

108 ساخت زبان فارسي هـ و و هـ مثال از جمله خوشه‌اي با حداقل ساختمان:
معمولاً آنها از چنين طرحي استقبال نخواهند كرد اگرچه به نفع آنها باشد و اگر فايده اين طرح را بطور عيني ثابت نكنيد آنرا نخواهند پذيرفت. هـ و و هـ

109 ساخت زبان فارسي فصل پنجم ساختمان بند

110 ساخت زبان فارسي تعريف ساختمان بند:
واحدي از زبان فارسي كه از يك گروه يا بيشتر ساخته شده باشد و خود در ساختمان جمله بكار مي‌رود.

111 ساخت زبان فارسي عناصر ساختماني بند: 1) مسند اليه (مس)؛ 2) متمم (م)؛
3) اسناد ( ا)؛ 4) ادات ( د)

112 ساخت زبان فارسي جايگاه مسنداليه: محل كاركرد گروه اسمي (با يك استثناء)
جايگاه متمم: محل كاركرد گروه اسمي جايگاه اسناد: محل كاركرد گروه فعلي جايگاه ادات: محل كاركرد گروه قيدي و گاهي نيز گروه اسمي

113 ساخت زبان فارسي مثال از ساختمان بند: 1- پروين خوشحال است. مس م ا
1- پروين خوشحال است. مس م ا 2- امسال محصول زيتون بسيار خوب است. د مس م ا

114 ساخت زبان فارسي ملاكهاي شناسايي مسنداليه و متمم:
1- وجود «را»؛ 2- مطابقه اسناد با مسنداليه؛ 3- توالي عناصر مثال 1: غريبه‌ها او را جناب سروان مي‌ناميدند مس م م ا

115 ساخت زبان فارسي مثال 2: الف. راننده‌اي اتوموبيلي داشت مس م ا
الف. راننده‌اي اتوموبيلي داشت مس م ا ب. اتوموبيلي راننده‌اي داشت

116 ساخت زبان فارسي فعل تركيبي و اجزاء آن:
مثال: باز كردن، احتياج داشتن، سوار شدن، فريب دادن اجزاء: 1. قسمت غيرفعلي يا متمم 2. قسمت فعلي يا اسناد

117 ساخت زبان فارسي نكته: باستثناي يك دسته از افعال تركيبي، جزء غيرفعلي تمامي آنها قابل بسط است. مثال: تو او را فريب سختي دادي مس م م ا

118 ساخت زبان فارسي انواع بند از نظر ساخت:
1- بند مهين: جايگاه اسناد اين بند حتماً اشغال مي‌شود. 2- بند كهين: جايگاه اسناد اين بند اشغال نمي‌شود (مثال: چشمم روشن)

119 ساخت زبان فارسي فرمول ساختماني بند مهين: (مس) (مْ) (دْ ) ا مثال 1: برد
مثال 2: علي كتاب را برد آنجا مس م ا د

120 ساخت زبان فارسي دستگاههاي بند:
1- دستگاه پرسشي: شبكه‌اي كه امكانات مختلف پرسش را در بر مي‌گيرد. 2- دستگاه متمم: شبكه‌اي كه امكانات مختلف متمم را در بر مي‌گيرد.

121 ساخت زبان فارسي 3- دستگاه مطابقه: شبكه‌اي كه امكانات مختلف رابطه بين مسنداليه و اسناد را در بر مي‌گيرد.

122 ساخت زبان فارسي بندهاي فارسي در بالاترين سطح تحليل (قشر اول) به دو ريز طبقه پرسشي و خبري تقسيم مي‌شوند. - ريز طبقه پرسشي: داراي كلمات پرسشي، يا آهنگ خيزان، يا هر دو. - ريز طبقه خبري: فاقد كلمات پرسشي و داراي آهنگ افتان

123 ساخت زبان فارسي كلمات پرسشي:
1- دسته اول: شامل كلماتي كه انتخاب آهنگ خيزان براي آنها اجباري است، مثال: «آيا، مگر، هيچ» 2- دسته دوم: شامل كلماتي كه انتخاب آهنگ خيزان يا افتان براي آنها اختياري است،

124 ساخت زبان فارسي مثال: كجا، كي، چه، چگونه.

125 ساخت زبان فارسي وجوه اخباري، التزامي و غير شخصي در بند پرسشي:
وجه اخباري 1- مي‌روي؟ 2- آيا مي‌روي؟ 3- كي مي‌رود كجا؟

126 ساخت زبان فارسي وجه التزامي 1- بروم؟ 2- آيا بروم؟ 3- چي را چرا بدهم؟

127 ساخت زبان فارسي وجه غير شخصي 1- مي‌شود رفت؟ 2- آيا مي‌شود رفت؟
3- كي را كجا مي‌شود برد؟

128 ساخت زبان فارسي

129 ساخت زبان فارسي تقسيم‌بندي بندهاي فارسي از نظر متمم:
در قشر اول مي‌توان بندهاي فارسي را به دو ريز طبقه تقسيم كرد: الف- ريز طبقه‌اي كه افراد آن داراي متمم هستند. ب- ريز طبقه‌اي كه افراد آن فاقد متمم هستند.

130 ساخت زبان فارسي بندهاي يك متممي: 1- بندهاي داراي علامت
الف- شناخته (كتاب را خريدم) ب- ناشناخته :1) ساده ، 2) تركيبي 2- بندهاي بدون علامت

131 ساخت زبان فارسي متمم‌هاي علامت‌دار ناشناخته ساده:
1- متمم‌هايي كه در خود بند داراي مرجعي هستند. اين مرجع يا مسنداليه است، يا متمم ديگري در همان بند. 2- متمم‌هايي كه فاقد مرجع در خود بند هستند.

132 ساخت زبان فارسي مثال 1: متمم بدون مرجع من از او خبري ندارم مس د م ا
من از او خبري ندارم مس د م ا مثال2: متمم داراي مرجع او دانشمند بزرگي است مس م ا (مرجع)

133 ساخت زبان فارسي متمم‌هاي بي‌علامت
الف- ريز طبقه‌اي كه از يك گروه اسمي تشكيل شده است :1) داراي مرجع در بند، 2) فاقد مرجع در بند ب- ريز طبقه ضماير متصل مفعولي

134 ساخت زبان فارسي بندهاي دو متممي اين بندها داراي چهار حالت هستند:
1- دو متمم، هردو بدون مرجع، مثال: شما او را كتك مفصلي زديد مس م م ا

135 ساخت زبان فارسي 2- دو متمم، هردو با مرجع مسنداليه، مثال:
او خيلي خوش لباس جلوه‌گر شد مس م م ا

136 ساخت زبان فارسي 3- دو متمم، اولي مرجع دومي؛ مثال: او مرا عصباني كرد
او مرا عصباني كرد مس م م ا

137 ساخت زبان فارسي 4- دو متمم، دومي مرجع اولي تو خرابش كردي مس م م ا

138 ساخت زبان فارسي دستگاه مطابقه
- مطابقه يعني ارتباط مسنداليه و اسناد از نظر شخص و عدد - دستگاه مطابقه شبكه‌ايست كه امكانات مختلف اين رابطه را در بر مي‌گيرد.

139 ساخت زبان فارسي هسته گروه اسمي: اسم اسم: انسان 1- جاندار غير انسان
2- بي‌جان

140 ساخت زبان فارسي مثال از مطابقه براي اسامي بي‌جان و اسامي غير انسان
1- الف- برگها مي‌ريزند. ب- برگها مي‌ريزد. 2- الف- گربه‌ها دعوا مي‌كنند. ب- گربه ناراحت است.

141 ساخت زبان فارسي ريز طبقه جاندار انسان:
1- اول شخص: «من رفتم.»؛ «ما رفتيم.» 2- دوم شخص: «جنابعالي فرموديد.»؛ «تو گفتي.»؛ «شما گفتيد.» 3- سوم شخص: «آقاي دكتر منزل نيست/ نيستند.»

142 ساخت زبان فارسي مسنداليه : 1- ساده: شامل يك گروه اسمي
2- تركيبي: شامل دو گروه اسمي يا بيشتر. اين گروهها يا با عوامل پيونده («و»، «يا») بهم قلاب شده‌اند، يا بصورت عطف بيان در كنار هم قرار گرفته‌اند.

143 ساخت زبان فارسي مثال از مسنداليه ساده:
پرونده امر به دادسرا احاله شده است. مس د م ا

144 ساخت زبان فارسي مثال از مسنداليه تركيبي، زنجيري: 1 2 3 مس ا
نخست‌وزير، وزير مسكن و وزير بهداشت آمدند مس ا

145 ساخت زبان فارسي مثال از مسنداليه تركيبي، عطف بيان:
شما دانش‌آموزان امروز معلمان فردا خواهيد بود 1 2 مس م ا

146 ساخت زبان فارسي بند كهين:
بندي است که در آن جایگاه اسناد اشغال نشده باشد . مثال : شب بخیر ؛ به سلامت مس د د

147 ساخت زبان فارسي انواع بند كهين:
1- بندهاي داراي عنصر محذوف به قرينه در بند مهين. الف- انشعابي ب- محاوره‌اي

148 ساخت زبان فارسي انواع بند كهين (ادامه):
2- بندهاي بدون عامل محذوف به قرينه در بند مهين. اين بندها الزاماً با بند مهين همراه نيستند. الف- بندهايي كه در آنها نقش مس، م و د از يكديگر باز شناخته مي‌شود.

149 ساخت زبان فارسي ب- بندهايي كه در آنها نقش مس، م و د از يكديگر شناخته نمي‌شود.

150 ساخت زبان فارسي مثال از بند كهين انشعابي:
«جمعيت ايران سالانه به نسبت دو درصد اضافه مي‌شود/ و شايد هم بيش از دو درصد. مثال از بند كهين محاوره‌اي: گوينده الف گوينده ب ديشب كجا رفتي؟ سينما.

151 ساخت زبان فارسي مثال از بندهايي كه نقش مس، م و ا در آنها مشخص مي‌شود:
1- چشمم روشن 2- لطف شما زياد مس م مس د مثال از بندهايي كه نقش مس، م و ا در آنها مشخص نمي‌شود: دوست عزيزم؛ اي روزگار شياه

152 ساخت زبان فارسي فصل ششم ساختمان گروه فعلي

153 ساخت زبان فارسي طبقه گروه فعلي جايگاه اسناد را در بند اشغال مي كند.
عناصر ساختماني گروه فعلي: (ن)  عنصر منفي ساز (ق)  فعل ناقص (غ)  عنصر غير فعلي

154 ساخت زبان فارسي (ف)  فعل واژگانی (ل)  عنصر سازنده مجهول
(ح)  عنصر سازنده حالت مثال: نه بايد برداشته شود

155 ساخت زبان فارسي عنصر «ف» يك فعل واژگاني است كه داراي 29 شكل مي‌باشد:
الف- 25 شكل شامل صورتهايي كه صرف مي‌شوند (مانند مضارع و ماضي) ب- 4 شكل شامل صورتهايي كه صرف نمي‌شوند (مانند مصدر كوتاه و اسم مفعول)

156 ساخت زبان فارسي ساختمان كلمه فعل از نظر واژكهاي سازنده:
1- پيشوند (پ) 2- ستاك حال (ت) 3- عامل سببي (س) 4- علامت ستاك گذشته (گ) پي‌بندهاي فعلي (پي)

157 ساخت زبان فارسي مثال از ساختمان كلمه فعل: پي گ س ت پ 
پي گ س ت پ  1. mi par a:n id am gof t ø 3. be gu i

158 ساخت زبان فارسي

159 ساخت زبان فارسي پي بند: 1- عامل سازنده مصدر (-an)؛ (رفتن)
2- عامل سازنده اسم مفعول (-e)؛ (رفته) 3- ضماير متصل فاعلي (داراي 6 عضو) (رفتي)

160 ساخت زبان فارسي

161 ساخت زبان فارسي طبقات واژكي كه جايگاههاي ستاك حال (ت) و علامت ستاک گذشته(گ) را اشغال مي كنند: 1- مصدر منهاي علامت مصدر = ستاك گذشته 2- ستاك گذشته منهاي علامت ستاك گذشته (t/d/id/a:d:) ± تغييرات صوتي = ستاك حال

162 ساخت زبان فارسي صيغه‌هاي فعلي كه از ستاك گذشته ساخته مي‌شوند:
1- ماضي مطلق (MM) : (خوردم) 2- ماضي استمراري(ME) :(مي خوردم) 3- اسم مفعول (EM) : (خورده) 4- اسم مفعول استمراري (EE) : (مي‌خورده)

163 ساخت زبان فارسي صيغه‌هاي فعلي كه از ستاك حال ساخته مي‌شوند:
الف- مضارع (MZ): (مي‌خورم) ب- التزامي (EL): (بخورم) ج- امر (AM): (بخور)

164 ساخت زبان فارسي عامل سببي (س): اين طبقه فقط داراي يك عضو است: n:a-
مثال: دواندن؛ خوراندن و پراندن/ پرانيدن

165 ساخت زبان فارسي عناصر ساختماني گروه فعلي: (ن) (ق) (غ) ف (ل) (ح)
- پنج عنصر اختياري و يك عنصر اجباري.

166 ساخت زبان فارسي عنصر سازنده منفی (ن) در ساختمان گروه فعلي:
اين طبقه داراي يك عضو مي‌باشد كه داراي دو گونه است: ne/ na مثال: نرو (نهي)؛ نرفت (نفي)؛ نمي‌رود (نفي)

167 ساخت زبان فارسي عنصر ساختماني «ق»: افعال ناقص داراي تمام 29 صورت صرفي نيستند. ريز طبقات افعال ناقص: 1- آنهايي كه براي شخص و عدد صرف نمي‌شوند (ق1) بايد؛ مي‌توان 2- آنهايي كه براي شخص و عدد صرف مي‌شوند

168 ساخت زبان فارسي ريز طبقه افعال ناقصي كه براي شخص و عدد صرف مي‌شوند:
1- افعالي كه داراي صيغه‌هاي ماضي و حال هر دو هستند؛ (ق2): داشتن 2- افعالي كه فقط داراي صيغه‌هاي حال هستند؛ (ق3) : خواستن

169 ساخت زبان فارسي

170 ساخت زبان فارسي فعل داشتن: بعنوان فعل معين همراه با فعل واژگان بكار مي‌رود و يك نوع استمراري مي‌سازد: دارم مي‌روم؛ داشتند مي‌رفتند

171 ساخت زبان فارسي فعل خواستن: بعنوان فعل معين همراه با فعل واژگاني بكار مي‌رود و صورت آينده را مي‌سازد: خواهم رفت؛ خواهند رفت؛ كشته خواهد شد

172 ساخت زبان فارسي عنصر غيرفعلي (غ) در ساختمان گروه فعلي:
- اين عنصر از جنس فعل نيست. - تمامي عناصر غير فعلي به يك طبقه دستوري بسته تعلق دارند. مثال: باز آمدن؛ پيش بردن

173 ساخت زبان فارسي عنصر سازنده مجهول (ل): شدن مثال: گروه فعلي ف ل كشته شد
ف ل كشته شد خورده شود

174 ساخت زبان فارسي نكته: شدن به عنوان فعل واژگاني: م ا(ف) خوشحال شد
م ا(ف) خوشحال شد بيمار مي‌شود

175 ساخت زبان فارسي عنصر ساختماني حالت (ح): بودن
- وقتي بودن در جايگاه حالت قرار گيرد، با يك فعل واژگاني همراه مي‌شود و داراي 18 صورت مي‌باشد. مثال: رفته‌ام ، رفته بودم، رفته باشم

176 ساخت زبان فارسي دستگاههاي گروه فعلي:
در گروه فعلي زبان فارسي سه دستگاه همزمان وجود دارد.

177 ساخت زبان فارسي دستگاه شماره يك گروه فعلي:
1- طبقه خود ايستا: افراد اين طبقه مي‌توانند در جايگاه اسناد بند آزاد قرار گيرند. 2- طبقه ناخود ايستا: 1- ريز طبقه مصدر 2- ريز طبقه اسم مفعول

178 ساخت زبان فارسي مثال از ريزطبقه مصدر: بچه را تنبيه كردن ثمر بخش نيست
بچه را تنبيه كردن ثمر بخش نيست مس م ا (بند واژگون)

179 ساخت زبان فارسي مثال از ريزطبقه اسم مفعول: 1- هنوز نيامده رفت.
2- بچه رنگ پريده روي صندلي نشسته بود.

180 ساخت زبان فارسي طبقه افعال خود ايستا:
1- طبقه غير شخصي: اين افعال در بندهايي ديده مي‌شوند كه فاقد مسنداليه هستند. - گروههاي اين طبقه از نظر وجه: الف- التزامي (بتوان گفت)

181 ساخت زبان فارسي ب- اخباري: 1) حال (بايد ديد) 2) گذشته (مي‌شد رفت)

182 ساخت زبان فارسي طبقه افعال خود ايستا : (ادامه)
طبقه افعال خود ايستا : (ادامه) 2- طبقه شخصي: گروههايي كه در اين طبقه قرار مي‌گيرند از سه دستگاه شخص، عدد و وجه بطور همزمان انتخاب مي كنند.

183 ساخت زبان فارسي انشعابات وجه التزامي: الف- وجه التزامي مطلق:
1) بدون فعل كمكي «بايد» 2) با فعل كمكي «بايد» ب- وجه التزامي تركيبي: 1) بدون فعل كمكي «بايد»؛ با فعل كمكي «بايد»

184 ساخت زبان فارسي مثال از وجه التزامي مطلق: 1) بروم 2) بايد بروم
مثال از وجه التزامي تركيبي: 1) رفته باشم؛ 2) بايد رفته باشم.

185 ساخت زبان فارسي انشعابات وجه اخباري: 1. آينده
2. گذشته: 1) غيراستمراري؛ 2) استمراري 3. حال: 1) غير استمراري؛ 2) استمراري

186 ساخت زبان فارسي گذشته غيراستمراري: الف- مطلق: رفتم؛ ديديم
ب- تركيبي: رفته بودم؛ ديده بوديم (فرمول ب: ف (EM) + ح (MM))

187 ساخت زبان فارسي

188 ساخت زبان فارسي گذشته استمراري: الف- مطلق: 1)می رفتم 2)باید می رفتم
الف- مطلق: 1)می رفتم )باید می رفتم ب- تركيبي: داشتم می رفتم (فرمول ب: ق2 (MM) + ف (ME))

189 ساخت زبان فارسي انشعابات حال يا مضارع: 1. ريزطبقه استمراري
2. ريزطبقه غيراستمراري

190 ساخت زبان فارسي ريزطبقه استمراري: الف- تركيبي a: دارم مي‌روم
ب- تركيبي b: مي‌رفته است. (فرمول ب: ف (EE) + ح (MZ))

191 ساخت زبان فارسي ريزطبقه غير استمراري: الف- مطلق: مي‌خورم؛ مي‌بينم
ب- تركيبي: خورده‌ام؛ ديده‌ام (فرمول ب: ف (EM) + ح (MZ))

192 ساخت زبان فارسي دستگاه شماره دو گروه فعلي:
داراي امكان مثبت و امكان منفي (مثال: «كشته نشد.») دستگاه شماره سه گروه فعلي: داراي دو امكان معلوم و مجهول است. مثال: معلوم: كشت مجهول: كشته شد

193 ساخت زبان فارسي فصل هفتم ساختمان گروه اسمي

194 ساخت زبان فارسي ساختمان گروه اسمي: گروه اسمي از يك كلمه يا بيشتر ساخته مي‌شود. عناصر ساختماني گروه اسمي: وابسته‌هاي پيشرو هسته وابسته‌هاي پي‌رو ش س ر فرمول گروه اسمي: (ش) س (ر)

195 ساخت زبان فارسي هسته: اولين كلمه اي كه پس از آن اضافه قرار مي‌گيرد .
ملاك تشخيص عناصر ساختماني گروه اسمي: اضافه (e/ye)، مثال: اين يك نشريه دوستداران سازمان ملل ش س ر هسته: اولين كلمه اي كه پس از آن اضافه قرار مي‌گيرد .

196 ساخت زبان فارسي وابسته‌هاي پيشرو (ش): تعداد اين وابسته‌ها حداكثر 4 مي‌باشد، مثال: اين يك نفر پير زن -ِ بيچاره ش س ر

197 ساخت زبان فارسي - طبقه‌اي كه در جايگاه ش1 قرار مي‌گيرد شامل عناصر اسم و صفت است. - طبقه‌اي كه در جايگاه ش2 قرار مي گيرد شامل چهار ريز طبقه است: 1- ريزطبقه معدود 2- ريزطبقه صفات عالي 3- ريزطبقه اعداد وصفي

198 ساخت زبان فارسي 4- يك ريزطبقه 14 عضوي

199 ساخت زبان فارسي - طبقاتي كه در جايگاههاي ش3 و ش4 قرار می گیرند به ترتيب شامل عدد و افرادي از يك طبقه بسته‌اند كه داراي 7 عضو است، مثال: اين دو تا دختر بچه ش س

200 ساخت زبان فارسي وابسته‌هاي پي‌رو (ر): هر هسته مي‌تواند 5 ولبسته پي‌رو داشته باشد، مثال: بوف كور معروف هدايت را كه به چند زبان ترجمه شده است (تجديد چاپ كرده‌اند) بوف (س) – كور (ر1) – معروف (ر2) هدايت (ر3) – را (ر4)

201 ساخت زبان فارسي كه به چند زبان ترجمه شده است (ر5)

202 ساخت زبان فارسي - عنصر ساختماني ( ر1): معمولاً از نوع اسم است.
- عنصر ساختماني (ر2): معمولاً از نوع صفت است و با عنصر (ر3) ارتباط محكمي ندارد. - انتخاب از عناصر (ر2) مي‌تواند مكرر باشد،

203 ساخت زبان فارسي مثال: كتاب بزرگ قشنگ قرمز مريم س ر2 ر2 ر2 ر3 1 2 3

204 ساخت زبان فارسي

205 ساخت زبان فارسي عنصر ساختماني ر3: طبقه‌اي كه در اين جايگاه قرار مي‌گيرد به سه ريزطبقه تقسيم مي‌شود: 1- ريزطبقه ضمائر (ميز تحرير من/ خودم ،کتابم) 2- ريزطبقه اسم 3- يك ريزطبقه يك عضوي؛ - اي/i/

206 ساخت زبان فارسي عنصر ساختماني ر4: «را» مثال: دختر كوچك او را ديدم
دختر كوچك او را ديدم س ر ر3 ر ا

207 ساخت زبان فارسي عنصر ساختماني ر5: طبقه‌اي كه در اين جايگاه قرار مي‌گيرد از نوع جمله، بند و يا گروه قيدي واژگون مرتبه است، مثال: لباسهای نو او را كه از مغازه سر پل خریده است... س ر2 ر3 ر4 ر5

208 ساخت زبان فارسي -در جايگاه ر5 مي‌توان هم از گروههاي قيدي و هم از بندهاي واژگون انتخاب كرد: انتقاد منطقي او از كار دستگاه كه در نوع خود بي‌سابقه بود حسن اثر بخشيده است. انتقاد (س) – منطقي (ر2) – او (ر3) از كار دستگاه (ر5-1) كه در نوع خود بي‌سابقه بود (ر5-2)

209 ساخت زبان فارسي تتابع اضافات را مي‌توان با بكارگيري يک گروه قيدي شكست:
مثال : استادِ روانشناسي ِ دانشكدهِ ادبياتِ دانشگاهِ تهران استادِ روانشناسي در دانشكده ادبيات دانشگاه تهران گروه قيدی

210 ساخت زبان فارسي عنصر ساختماني هسته (س):
اين عنصر معمولاً از مقوله اسم است؛ مثال: 1- بزرگترين برادر او ش2 س ر3 2- رفتن تو صلاح نيست س ر3 مس م ا

211 ساخت زبان فارسي دستگاههاي گروه اسمي: 1- عدد (مفرد و جمع)
2- شخص (اول شخص، دوم شخص، سوم شخص) 3- شناختگي

212 ساخت زبان فارسي دستگاه شناختگي داراي سه امكان است و با دستگاه شخص برخورد دارد: 1- شناخته (معرفه) 2- ناشناخته (نكره) 3- جنس

213 ساخت زبان فارسي تكرار همپايه در گروه اسمي:
وابسته‌ها و هسته‌ها مي‌توانند با كمك عامل پيونده «و» و «يا» گسترش يابند، مثال: پست و تلگراف و تلفن كشور س س س ر3

214 ساخت زبان فارسي فصل هشتم ساختمان گروه قيدي + فصل نهم ساختمان كلمه

215 ساخت زبان فارسي تعريف ساختماني گروه قيدي: اين گروه از يك كلمه يا بيشتر ساخته مي‌شود و جايگاه ادات (د) را در بند اشغال مي‌كند، مثال: مرد مجروح در اثر خونريزي درگذشت مس د ا

216 ساخت زبان فارسي طبقه‌بندي گروههاي قيدي: 1- گروههاي بدون علامت صوري
2- گروههاي با علامت صوري

217 ساخت زبان فارسي گروههاي قيدي بدون علامت صوري:
1- ريزطبقه باز واژگاني (مانند هميشه، هنوز، بارها، چطور، خير) 2- ريزطبقه بسته دستوري (مانند اگر، وقتيكه، اما، چنانكه)

218 ساخت زبان فارسي گروههاي قيدي با علامت صوري:
1- داراي تنوين (مانند اتفاقاً، احياناً، زباناً) 2- داراي حرف اضافه:

219 ساخت زبان فارسي ساختمان گروه قيدي با حرف اضافه
پيوند دنباله (گروه اسمي) حرف اضافه+ (رابطه) يا (ش) س (ر) (رابطه) + حرف اضافه

220 ساخت زبان فارسي مثال از گروه قيدي با حرف اضافه: عطف به نامه شماره 120
عطف به نامه شماره 120 رابطه حرف اضافه س ر2 پيوند دنباله

221 ساخت زبان فارسي مثالهاي ديگر از گروه قيدي با حرف اضافه:
در/ سال گذشته؛ به/ ضرر دولت؛ براي/ كمك رساني؛ در نتيجه/ كارهاي نيك؛ به دنبال/ گزارشهاي رسيده؛ دور از/ چشم او.

222 ساخت زبان فارسي حروف اضافه:
1- حروفي كه «اضافه» نمي‌پذيرند، مانند «از، با، بر، در» 2- حروفي كه «اضافه» مي‌پذيرند؛ مانند «براي، كنار، بدون، پشت»

223 ساخت زبان فارسي گروههاي قيدي داراي حرف اضافه: 1- ناگسيخته، مثال:
من به كسي كه اين كار را كرده‌است مديون هستم مس د م ا

224 ساخت زبان فارسي 2- گسيخته، مثال: مس م ا د
من به كسي مديون هستم كه اين كار را كرده است مس م ا د

225 ساخت زبان فارسي - بسياري از گروههاي اسمي نيز مي‌توانند جايگاه ادات را اشغال كنند: 1- برخي از اعضاي ريزطبقه صفت 2- گروههاي اسمي كه از نظر معنا بر زمان دلالت مي‌كنند 3- گروههاي اسمي كه از نظر معنا بر مكان دلالت مي‌كنند.

226 ساخت زبان فارسي تعريف ساختماني كلمه: كلمه واحدي است كه از يك واژك يا بيشتر ساخته شده است. در قشر اول تجزيه كلمه مركب از 3 عنصر است: پيشوند پايه پسوند پ پا پس

227 ساخت زبان فارسي فرمول ساختماني كلمه: (پْ) پْـا (پْس)
مثال1: چرخ + -ِ (چرخه) پا پس مثال2: پرخاش+ گر + اي (پرخاشگري) پا پس1 پس2

228 ساخت زبان فارسي مثال 3: پرده + در + اي (پرده‌ دري) پا 1 پا 2 پس
پرده + در + اي (پرده‌ دري) پا پا 2 پس جامعه + شناس + اي (جامعه شناسي)

229 ساخت زبان فارسي مثال 4: بي + قرار+ اي (بيقراري) پ پا پس
بي + قرار+ اي (بيقراري) پ پا پس نا + شنو + آ (ناشنوا)

230 ساخت زبان فارسي مثال 5: كلمه فعل مي + دو+ ان + ايد + اي (مي‌دوانيدي)
مي + دو+ ان + ايد + اي (مي‌دوانيدي) پ پا پس1 پس2 پس3

231 ساخت زبان فارسي مثال 6: كلماتي كه اجزاء آنها با «و» با هم تركيب مي‌شوند: شس + ت+ و شو پا پس پا پا 2


Stáhnout ppt "ساخت زبان فارسی برگرفته از کتاب توصیف ساختمان دستوری زبان فارسی"

Podobné prezentace


Reklamy Google